جدول جو
جدول جو

معنی قاسم مدنی - جستجوی لغت در جدول جو

قاسم مدنی
یکی از عالمان و فقیهان مدینه در زمان عمر بن عبدالعزیز است. عمر وی را با نه تن دیگر از فقیهان مدینه خواست و به آنان گفت شما را برای آن دعوت کردم که طرفدار حق و عدالت باشید. اگر کسی را دیدید که بیدادگری میکند و یا یکی از فرمانداران من راه ظلم و تبهکاری پیش گرفته اند باید مرا آگاه سازیدو سپس متفرق شدند. (سیرۀ عمر بن عبد العزیز ص 32)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسم معنی
تصویر اسم معنی
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که وجود مدلول آن بسته به دیگری و قائم به غیر باشد مانند خرد، هوش، دانش، علم و جهل
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
ابن اسماعیل المدنی. محدث است. با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
یزید بن قعقاع مدنی، مکنی به ابوجعفر و معروف به مدنی اول و آزاد کردۀ ام سلمه زوجه حضرت رسول
یا عبداﷲ بن عیاش مخزومی بوده و اصول قرائت خود را به واسطۀ عبداﷲ بن عیاش و عبداﷲ بن عباس و عبداﷲ بن علی و ابوهریره از پیغمبر روایت کند و نافعبن عبدالرحمن و سلیمان بن مسلم و عیسی بن وردان راویان قرائت او هستند، وی به سال 128 یا 130 یا 132 یا 133 هجری قمری در مدینه وفات یافت، و گفته اند که او در زمان حکومت مروان وفات یافت، رجوع به سمعانی و ابن خلکان ج 2 ص 413 و روضات ص 263 و ریحانه الادب ج 3 ص 285 و ابوجعفر مدنی شود
لغت نامه دهخدا
(سِ کَ)
دهی است جزء دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. در 48هزارگزی شمال خاوری خیاو و 3هزارگزی شوسۀ گرمی به اردبیل واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. 350 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سِ عُ رَ نی ی)
ابن حکم بن کثیر، مشهور به عرنی. قاضی و از رجال حدیث بود. منصب قضاء شهر همدان در روزگار هارون الرشید به وی مفوض گشت و در این شغل بود که به سال 208 هجری قمری وفات یافت. رجوع به تهذیب التهذیب ج 7 ص 311 والاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 9 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ مِ)
ابن صلاح الدین الخانی (1028- 1109 هجری قمری / 1619- 1697 میلادی) یکی از دانشمندان متصوف و از مردم حلب است. وی به عراق و حجاز و ترکیه سفر کرد و به حلب برگشت و تا هنگام مرگ متصدی منصب افتاء بود. تألیفاتی دارد و از اوست: 1- السیر والسلوک الی ملک الملوک، چاپی. 2- تصوف. 3- شرح علی الجزریه، در تجوید. 4- رساله فی المنطق. کتابهای اخیر خطی است. رجوع به سلک الدرر ج 4 ص 9 و اعلام النبلاء ج 6 ص 416 والاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 11 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ مِ جُ)
ابن حنظله الجهنی یکی از سرداران لشکر علی (ع) در جنگ صفین است. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 545)
لغت نامه دهخدا
(سِ مِ مِ)
از علماء قرن 11 هجری قمری و از مشاهیر خوش نویسان است. وی از وطن خود دیاربکر به استانبول آمد و در 1204 هجری قمری درگذشت. چون آیات قرآنی را به خط غبار بر روی دانه های برنج مینوشت به ’غباری’ شهرت یافته است. دعوی سیادت نیز میکرد اما نسبش مجهول است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ مَ نا)
اسم چون قائم بغیر و وجود آن به دیگری بسته باشد، آنرا اسم معنی گویند: رنجش، دانش، سپیدی، سیاهی، انسانیت. و آن مقابل اسم ذات است. رجوع به اسم ذات شود
لغت نامه دهخدا
(قاص ص)
مدنی محمد بن قیس. قاص (داستانسرای) عمر بن عبدالعزیز است. وی در مدینه داستانسرائی میکرد. از ابوهریره و جابر به طرز مرسل و ابوسلمه بن عبدالرحمن و ابوصرمه و عمر بن عبدالعزیز روایت کند، و از وی سلیمان نمی و لیث بن سعد و محمد بن اسحاق بن یسار و حرب بن قیس و عبدالعزیز بن عباس و ابومشعر جنج و عمر بن عبدالرحمن بن محصن و موسی بن عبیده روایت دارند. (الانساب سمعانی)
مدنی. یعقوب بن مجاهد مدنی محرومی، مکنی به ابویوسف و ملقب به ابوحرزه. وی از عباده بن ولید و محمد بن کعب و قاسم بن محمد روایت کند و حاتم بن اسماعیل و یحیی بن ایوب ویحیی بن سعید از او روایت دارند. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا